محجبه

محجبه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۱۸ خرداد ۰۲، ۲۰:۳۶ - ღ*•.¸ســـــــائِلُ الزَّهــــرا¸.•*´ღ
    روحشون شاد
  • ۱۴ فروردين ۰۲، ۱۱:۱۴ - افسانه امیرعبدالهیان
    ممنون عالی
نویسندگان

۵۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امیرالمومنین (ع)» ثبت شده است

۲۴آذر

بهترین چیز برای زن چیست؟

 

        
عَن عَلیٍّ [علیه السلام] أنَّهُ کانَ عِندَ النبیِّ [صلی الله علیه و آله و سلم] فقالَ :
    
از علی علیه السلام نقل شده است که در خدمت پیامبر [صلی الله علیه و آله و سلم] بودیم پس آن حضرت پرسید:
 
أیُّ شیءٍ خیرٌ للمرأةِ ؟ فسَکَتوا قال : فلَمّا رَجَعتُ قُلتُ لِفاطمةَ : أیُّ شیءٍ خیرٌ لِلنِّساءِ ؟  
 
بهترین چیز برای زن چیست ؟ همه ساکت شدند و جوابی ندادند ، وقتی به خانه آمدم به [حضرت] فاطمه [علیهاالسلام] گفتم : بهترین چیز برای زنان چیست ؟

 
قالت : خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَّ الرِّجَال‏
 
گفت : بهترین چیز برای زنان ، آن است که آنها مردانِ [نامحرم] را نبینند و مردانِ [نامحرم] هم ، آنها را نبیینند .
 
فذَکَرتُ ذلک للنّبیِّ [صلی الله علیه و آله و سلم]فقالَ : إنَّما فاطمةُ َ بَضْعَةٌ مِنِّی‏
 
پس جواب او را به پیامبر عرض کردم ، فرمود : جز این نیست که فاطمه پاره تن من است .

 
بحار الأنوار ج‏43 ص54 و کنز العمال ج16 ص602 ح46012

      

ما را دنبال کنید

 

علی رضا عظیمی راد
۲۳آذر
حضرت موسی بن جعفر (ع) از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) نقل فرمود که: روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاﻃمه (س) برخاست و چادر به سر کرد.

رسول خدا (ص) فرمود: «چرا از او رو میگیری، او که تو را نمی بیند؟»

فاﻃمه (س) عرض کرد: «او مرا نمی بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی بیند ولی بوی مرا که حس می کند.»

رسول خدا (ص) فرمود: «شهادت می دهم که تو پاره تن منی.»

      

ما را دنبال کنید

علی رضا عظیمی راد
۰۸آذر

فرازی از حدیث کساء از زبان حضرت فاطمه زهرا (س)

 

على علیه السلام به پدرم گفت :اى رسول خدا به من بگو این جلوس و نشستن ما در زیر کساء چه فضیلتى و چه شرافتى نزد خدا دارد؟
پیغمبر(ص ) فرمود: سوگند بدان خدائى که مرا به حق به پیامبرى برانگیخت و به رسالت و نجات دادن خلق برگزید، که ذکر نشود این خبر و سرگذشت ما در انجمن و محفلى از محافل مردم زمین که در آن گروهى از شیعیان و دوستان ما باشند جز آنکه نازل شود بر ایشان رحمت حق و فرا گیرند ایشان را فرشتگان و براى آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از دور هم پراکنده شوند.
على که این فضیلت را شنید فرمود: با این ترتیب به خدا سوگند مارستگار شدیم و سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند.
دوباره پیغمبر فرمود: اى على سوگند بدانکه مرا بحق به نبوت برانگیخت و به رسالت و نجات دادن خلق برگزید، ذکر نشود این خبر و سرگذشت ما درانجمن ومحفلى از محافل مردم زمین که در آن گروهى از شیعیان و دوستان ما باشند و در میان آنها اندوهناکى باشد جز آنکه خدا اندوهش را برطرف کند و نه غمناکى جز آنکه خدا غمش را بگشاید و نه حاجتخواهى باشد جز آنکه خدا حاجتش را برآورد.
على گفت : بدین ترتیب به خدا سوگند ما کامیاب و سعادتمند شدیم و هم چنین و سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند.

      

ما را دنبال کنید

علی رضا عظیمی راد
۲۱تیر

مباهله در لغت به معنی ملاعنه و نفرین متقابل می‌باشد.[1] و در اصطلاح به این معناست که «دو تن یا دو گروه بر علیه یکدیگر دعای بد کنند. پس هر کدام ظالم باشد حق تعالی وی را رسوا گرداند و نقمت و عذاب خود را بر وی فرستد و ذریه او را مستأصل کند و هلاک گرداند».[2]
در حدیثی از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) روایت شده که حضرت فرمود:
«خداوند عزوجل به من خبر داده که پس از مباهله عذاب بر گروه باطل نازل می‌شود و حق را از باطل مشخص می‌سازد».[3]

از روایاتی که درمنابع اسلامی نقل شده است، استفاده می‌شود که مباهله اختصاص به زمان رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) ندارد و در تمامی زمان¬ها قابل اجرا است. در حدیثی از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده که ایشان فرمود: اگر سخنان حق شما را مخالفان نپذیرفتند، آن‌ها را به مباهله دعوت کنید.[4]

علی رضا عظیمی راد
۲۰تیر

در هاله‏ ای از نور، آرام آرام پیش می‏ آمدند و زمین زیر پایشان از تواضع، مثل حریر نرم می‏ شد.
عده ‏ای سایه نشین، که همیشه در تاریکی به سر برده بودند، گویی قصد مقابله با نور دارند؛ با صلیب ‏های به ظاهر آراسته، با نا آرامیِ تمام و با گیسوان چلیپایی، بازی می‏ کردند و تمام ذهنشان سرشار از بود از شکّ؛ شکّ به آن ‏چه در دست و دلشان بود.

 

امّا آنان که در هاله ‏ای از نور پیش می‏ آمدند، تبلور وجودشان مثل آب زلال و صداقت حضورشان، مثل خورشید، آشکار بود.
هستی، چنان غرق تماشایشان بود که انگار خداوند، بهشت را به معرض تماشا گذاشته است. تواضع خورشید در آسمان و کُرنش خاک در زمین نشان می‏ داد که آن «پنج تن»، آیینه ‏ی جمال الهی‏ اند؛ برگزیدگان راستین خداوند در زمین. و عنایت الهی، آنان را زیر چتری از حمایت گرفته است. عطر «کسای» حقیقت از وجودشان می‏تراوید و نگاهشان آکنده از تبسّم مِهربانی بود.
پنج تن، پنج کهکشان و پنج اقیانوس که وجودشان نشانه ‏ی عظمت الهی و سر چشمه‏ی زلال معرفت است.
چه کسی می‏تواند به انکار برخیزد؛ وقتی که آدم علیه‏ السلام بگوید: اِلهی یا حَمیدُ بِحَقّ مُحَمّدٍ صلی‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله ‏و سلم ...؟
وقتی که نوح بگوید: ...، وقتی ابراهیم و موسی و عیسی بگوید: ... چه کسی می‏تواند انکار کند!
محمّد صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله ‏و سلم یعنی: قرآن، یعنی: لَوْلاک لَما خَلَقتُ الْاَفْلاک؛ علی علیه‏ السلام و فاطمه علیهاالسلام ، حسن علیه‏ السلام و حسین علیه ‏السلام یعنی: محمد صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله ‏و سلم ، یعنی: اِنَما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجسَ اَهْلَ البَیْتِ و یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا.
چه کسی می‏تواند سخاوت خورشید، شرافت ماه، صداقت آب، کرامتِ درخت و نجابت گل را نادیده بگیرد.؟!
رنگ از رخسار «ابو حارثه» و نصارای نجران پریده بود و لرزش دست‏هایشان، نشان از ضعف و پشیمانی داشت. نجوایی در ضمیر ناخودآگاه ابو حارثه جریان گرفت او که عطر پیامبران دارد، او که مثل پیامبران می‏نشیند، او که آسمان و زمین می ‏ستایندش. از آن لحظه که دست‏ هایش بوی قنوت بگیرند، توفان خشم الهی، همه ‏ی دشت‏ ها و کوه ‏ها را متلاشی خواهد کرد. از جا می‏خیزد و سر بر آستانِ کبریایی پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله ‏و سلم می‏گذارد: ای ستوده‏ ترین خلقت الهی، ای آسمانی‏ ترین آیینه ‏ی خلقت و ای حقیقت محض! رضای ما، در رضایت تو است و رشته‏ ی جان ما در دست‏ های آسمانی ‏ات.
در دایره ‏ی قسمت، ما نقطه ‏ی تسلیمیم     لطف، آنچه تو اندیشی، حکم، آنچه تو فرمایی

سیدعلی‏ اصغر موسوی

علی رضا عظیمی راد
۱۹تیر

استشهاد به واقعه مباهله و استناد به همراهى على و همسر و دو فرزند او با رسول‏ خدا

 

1 ـ در کلام امام على علیه‏السلام:

 

به دنبال امتناع على‏ علیه السلام از بیعت با ابوبکر، میان آن حضرت و ابوبکر بحث و گفتگویى درگرفت. ابوبکر با تمسک به حدیثى از رسول‏خدا درصدد توجیه کار خویش بود و در مقابل على‏علیه السلام با او احتجاج مى‏کرد و از او در مورد شایستگیهاى خود اعتراف مى‏گرفت و شبیه همین احتجاج را آن حضرت با اصحاب شورى بعد از مرگ عمر نیز داشت. هر دو حدیث به حدیث منا شده معروف است و در هر دو جا آن حضرت به واقعه مباهله و همراهى خود و همسر و دو فرزندش با رسول‏ خدا اشاره مى‏ کند و آنها سخن او را تأیید مى‏ کنند.

علی رضا عظیمی راد
۱۹تیر

آیه مباهله

(فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم‏ نبتهل فنجعل لعنه الله على الکاذبین)(آل عمران: 61).
«هرکس با تو پس از آن که آگاه شدى، به مجادله برخیزد ، بگو بیایید تا بخوانیم فرزندان خود و فرزندان شما را، زنان خود و زنان شما را، و جان هاى خود و جانهاى شما را و لعنت‏ خدا بر گروه‏ دروغگو بفرستیم‏» . 

 

مفسران مى‏ نویسند: پیامبر اسلام(ص) به موازات مکاتبه با سران‏ دول جهان، و مراکز مذهبى نامه‏ اى به اسقف نجران «ابوحارثه‏»نوشت و طى آن نامه ساکنان «نجران‏» را به آئین اسلام دعوت نمود اینک مضمون نامه آن حضرت:
«به نام خداى ابراهیم و اسحاق و یعقوب (این نامه ‏اى است) ازمحمد پیامبر و رسول خدا به اسقف نجران خداى ابراهیم و اسحاق و یعقوب و احمد را ستایش مى‏کنم و شماها را از پرستش بندگان به ‏پرستش خدا دعوت مى‏ نمایم، شما را دعوت مى‏کنم که از ولایت‏ بندگان‏ خدا خارج شوید و در ولایت ‏خداوند وارد آئید ، و اگر دعوت مرا نپذیرفتید (لااقل) باید به حکومت اسلامى مالیات(جزیه) بپردازید (که‏ در برابر این مبلغ جزئى از جان و مال شما دفاع مى‏کند) و در غیراین صورت به شما اعلام خطر مى‏شود» (1) .

علی رضا عظیمی راد
۱۶تیر

هیجده روز از ذی الحجة میگذرد.

 

قافله ای می آید: راهش حق, بارش ایمان و مقصدش الله.

 

موجی از انسانها در دریای غدیر در تلاطم است.قافله سالاری چون محمد(ص) پیشاپیش,افق اسلام هنوز چشم انتظار طلوع خورشیدیست که با دمیدن  آن بر طومار دین, مهر"اکمال"خواهد خورد.

 

محمد(ص) پس از زیارت خانه توحید ,با کاروانیان از حج برگشته, با چهره ای مطمئن, با دستانی پربار از فیض دیدار ,با  ره توشه ای  از  طاعت و توفیق زیارت بیت الله الحرام, پیشوای این قافله نورانیست.

 

  می آید...تا در تداوم " رسالت",امت را به "امامت"دعوت کند و آنان را در کنار برکه ای به نام"غدیر خم", که در معنی ,ژرف تر از دریا و گسترده تر از سینه اقیانوس است با "امام", پیوند " ولایت"بزند تا مبلغ بلوغ مکتب و "اکمال دین " گردد و مسلمانان را پس   از خویش,به رهبری فرزند ابیطالب ازسرگردانی و حیرت, نجات دهد.

علی رضا عظیمی راد