محجبه

محجبه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۱۸ خرداد ۰۲، ۲۰:۳۶ - ღ*•.¸ســـــــائِلُ الزَّهــــرا¸.•*´ღ
    روحشون شاد
نویسندگان

۳۰ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

۲۷آبان

آنتی ویروس

علی رضا عظیمی راد
۲۷آبان

علی رضا عظیمی راد
۲۷آبان

در قرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد. 
یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است:« یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما» (ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است.)


جلاب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد. 
در سوره نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است.

علی رضا عظیمی راد
۲۶آبان

ارزشش را داشت؟

 

گاهی دعوت میشوی به یک مهمانی ، می خواهد خانوادگی باشد یا دوستانه ، فرقی نمی کند! تنها کیفیتش فرق دارد!

باید بروی! فامیل است دیگر ، دوست است دیگر ، دلخور می شود اگرنباشی در شادیش!

اما کسی آن بالاست که می گوید نرو! می گوید : نرو بنده ام! دلخور می شوم اگر آنجا باشی!

می گویی : خدایا ، ناراحت می شوند! این دفعه را می روم فقط  برای آنکه ناراحت نشوند!

و خدا فقط سکوت می کند...

حرف هایش را زده است...

تک تک حرف هایش آن جاست ، بالای طاقچه...کافیست برداری و بخوانی ولی افسوس که...

میروی...

اما انگاربرای بقیه زیادخوشایند نیست که فقط حضور داشته باشی !

اینجاست که شروع می شود...

یکی پیشنهاد رقص می دهد و دیگری شراب تعارف می کند!

یکی از حجابت خوشش نیامده ، مسخره ات می کند!

یکی با نیش و کنایه تورا امل خطاب می کند!

وتو در دل می گویی که : ای کاش رضایت مخلوق را بر خالقم ترجیح نمیدادم!

و اکنون یکی آن بالا می گوید: کافیست دیگر...بازگرد...

وتو بازمی گردی...

اما ایکاش هیچگاه پا در آن جهنم زمینی نمی گذاشتی...

ارزشش را نداشت...

خدایت عظیم تر بود...

علی رضا عظیمی راد
۲۴آبان

مگر این معشوقه  دلبری می داند؟

مگر این
چادری عهد قجر عشوه هم می فهمد؟

با دو جمله میتواند بکند مست دلی؟

با نگاهی همه فرهاد کند؟همه مجنون بشوند؟

هیچ می داند او؟ تو بگو اصلا نازی به صدایش باشد؟

چشمک پر هوسی می فهمد؟

جلوه ی تن، رخ زیبا و ادا ملتفت است؟

هیچ از لذت خندیدن و مستی داند؟

تاب گیسو بلد است؟

علی رضا عظیمی راد
۲۲آبان

جهت مشاهده طرح در اندازه اصلی، روی تصویر کلیک نمایید

علی رضا عظیمی راد
۲۱آبان

داستانی از کتاب (( می شکنم در شکن زلف یار))...

تهران، خیابان آفریقا، یک پاساژ باحال سانتى مانتال.
«لطفا حجاب اسلامى را رعایت فرمایید.»
دخترکان جوان، لاک زده و مانیکور کرده، با هفت قلم آرایش و موهاى افشان به ده ها مغازه برمى خورند که این تابلو بر روى در ورودى آنها ـ جایى که همه آن را ببینند ـ نصب شده است.
توجهى به این نوشته کنند؟ اصلاً!
اندکى از این زلف پریشان در پس روسرى حریرآساى خویش پنهان کنند؟ ابدا!
اگر اینان چنین کنند، تکلیف آنان چه مى شود؟ آنان که آمده اند براى گره گشایى از زلف یار!
معاشران گره از زلف یار بازکنید
شبى خوش است بدین قصه اش دراز کنید
بگذریم... براى غربت حافظ همین بس. همین که شب خوش قصه او شامگاه یک پنجشنبه تابستانى باشد در یک پاساژ با حال سانتى مانتال!

علی رضا عظیمی راد
۲۰آبان

جهت مشاهده طرح در اندازه اصلی، روی تصویر کلیک نمایید.

علی رضا عظیمی راد