محجبه

محجبه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۰۲ مطلب با موضوع «پوشش» ثبت شده است

۲۰ارديبهشت

علی رضا عظیمی راد
۱۹ارديبهشت

علی رضا عظیمی راد
۱۸ارديبهشت

این روزها...

این روزها حس دیگری دارم!

این روزها چادرم را جور دیگری می بینم.

این روزها چادرم را باغرور برسر می کنم.

این روزها چادرم را که سرمی کنم احساس وظیفه می کنم!

احساس وظیفه درمقابل اعمالی که انجام می دهم ، احساس وظیفه درمقابل حرمت چادرم.

این روزها حرمت چادرم را بیشتر حس می کنم.

حرمت چادری را که یادگار مادرم فاطمه (س)است.

حرمت چادری که خون بهای شهیدان است.

حرمت چادری راکه در عاشورا از سر زینب نیفتاد!

حرمت چادری راکه جان ها برای بودنش رفته اند.

آری این چادر حرمت دارد و وجودش برسر شیرزنان این مرز و بوم لیاقت میخواهد!

تنها کسی لیاقت سیاهی چادر را دارد که حرمت آن را درک کرده باشد وکسی که توانایی درک آن را داشته باشد گرمای حاصل از وجود آن را با عشق تحمل می کند.

*وبه آن ها بگو که آتش جهنم سوزان تراست*(قرآن کریم)

علی رضا عظیمی راد
۱۸ارديبهشت

چادرم را عاشقانه تر می پوشم
 

وقتی دخترک ساپورت پوش شهر چشم ها را به دنبال خود می کشاند

چادرم را عاشقانه تر می پوشم

چادر یعنی

آهای نامحرم برای دستهایم نقشه نکش این دست ها فقط برای گرفتن دست های یک نفرند....

برای بدنم نقشه نکش

به اندامم نگاه نکن

طرز فکرم را نگاه کن

آرامشم را نظاره کن

چادر یعنی من آرامش می خواهم

اما نه فقط برای خودم

بدان این سیاهی چادر برای تو هم آرامش می آورد

همین خودخواه نبودن است که چادر را با عشق می پوشم

 

علی رضا عظیمی راد
۱۷ارديبهشت

الهی رخصت...

"چادرم سخنها دارد"

هیچ نخواهم جز گوشی برای شنیدن و زبانی برای گفتن
آری ...
خواهرم مخاطب گفته های دل غمگینم تو هستی سخن از عمق وجودم برآید
سیاهی من با تو ...
یک دل سیر غزل و مثنوی سرآید
خطابه و سخنور نیستم جز اینکه ارثیه بانویی پهلو شکسته ام خواهـــــرم!!!
حرفها را عامیانه میگویم تا گزافه زیاد نشود

علی رضا عظیمی راد
۱۷ارديبهشت

الهی رخصت...
میخواهم برایت از دلواپسی هایم بگویم
بگویم که نگران خونتان هستم
گناه سرتا پای جامعه را فراگرفته و همه را به سم گناهکار بودن مسموم ساخته
"صدایـــتان"
"نگـــــاهتان"
"حرفهــایتان"
حتی
"وصیـــــیتتان "
هم دیگر دستخوش تغییرات شده

آری ای برادر شهیدم

علی رضا عظیمی راد
۱۷ارديبهشت
پسرانی را می بینم هر لحظه
سرگردان و بی مقصد
آواره در کوچه ها
یا سوار بر ماشین ها
چشم هایی از هوس متلاشی
و افکاری پوچ و هیچ
کاغذ و خودکار بدست و گاهی
دهانی آماده برای تیکه پرانی
بدان...
نه موهای در هم آویخته ات
نه قدی بلند
ونه لباس های برند
آنچه تورا برایم مرد می کند
مردآنگی توست
من زنآنگی ام را از سر راه نیاورده ام
که به هوس های تو بسپارم
تو از زن چه می فهمی؟
عروسکی خوش آب و رنگ
برای چند صباحی بازی؟
علی رضا عظیمی راد
۱۷ارديبهشت

علی رضا عظیمی راد